انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
افزایش توان جریان در لولههای فشار قوی انتقال آب نیروگاههای برقآبی با استفاده از الگوریتم اجتماع ذرات
1
15
FA
نازیلا
کاردان
n.kardan@azaruniv.edu
به کارگیری نیروگاههای برقآبی، یکی از راهکارهای مقابله با کمبود آب در جهان به شمار میرود. از سویی دیگر افزایش نیروی الکتریسته تولیدی با استفاده از انرژی آب بسیار حائز اهمیت میباشد. با توجه به هزینه بالای احداث سد و تامین بار آبی مورد نیاز نیروگاههای برقآبی، طراحی بهینه این تاسیسات در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در میان اجزای تشکیل دهنده این تاسیسات، پنستاک از جایگاه ویژهای برخوردار است. اهمیت پنستاک به دلیل هزینهی بالای ساخت، نصب و نگهداری آن میباشد طوری که بالغ بر سی درصد هزینههای نیروگاه به ساخت این سازه هیدرولیکی اختصاص مییابد. از اینرو طراحی بهینه آن نقش بسزایی در کاهش هزینه احداث نیروگاههای برقآبی ایفا خواهد نمود. استفاده از روشهای بهینهیابی فرا کاوشی برای بهینهسازی سازههای مختلف، یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در طراحی این سازهها بوده است. در میان الگوریتمهای فرا کاوشی، روش بهینهیابی اجتماع ذرات به عنوان یک ابزار قوی و مناسب در بسیاری از زمینهها مورد توجه بوده است. موضوع این پژوهش ارائه طرح بهینه برای بیشینه نمودن توان جریان برخوردی به توربینهای نیروگاه و کاهش افت فشار با هدف کنترل جریانهای میرا در مسیر پنستاک بوده که در این راستا الگوریتم اجتماع ذرات به عنوان مطالعه موردی انتخاب و به منظور اطمینان از صحت نتایج حاصله، جریان خروجی از پنستاکهای سد شهریار به عنوان مطالعه موردی بررسی شده است. نتایج نشان میدهد میزان افت انرژی در مجموع از مقدار 11/29 متر به 92/11 متر کاهش یافته که این امر خود موجب افزایش راندمان و کارایی لولههای فشار قوی انتقال میگردد. میزان افت فشار ناشی از تغییرات ناگهانی جریان در سیستم انتقال، قبل از بهینهیابی 9/315 کیلوپاسکال است که با تغییر در ابعاد پنستاک، مقدار آن به 7/116 کیلوپاسکال کاهش یافته است. این امر نشان میدهد با کاهش افت فشار، از آسیبهای ناشی از ایجاد جریانهای میرا در سیستم انتقال به شدت کاسته میشود. همچنین توان جریان نیز از 25 مگاوات به 28 مگاوات افزایش یافته است که در مجموع معادل 11% درصد افزایش توان جریان خروجی است.
: الگوریتم اجتماع ذرات,بهینهیابی,پنستاک,توان جریان,نیروگاه برقآبی
https://www.waterjournal.ir/article_73817.html
https://www.waterjournal.ir/article_73817_733a730d6ac1a9fe42f49cbe110b0aac.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
بررسی تاثیر تغییر شکل پلان و ابعاد دریچه بر عملکرد هیدرولیکی مدلهای ترکیبی سرریز کنگرهای- دریچه
16
32
FA
محمد
میرناصری
0000-0001-6753-9308
گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران
mohammadmirnaseri@yahoo.com
علیرضا
عمادی
گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
emadia355@yahoo.com
رامین
فضل اولی
0000-0002-8324-5550
گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
raminfazl@yahoo.com
قاسم
آقاجانی
4مربی گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران
aqajani_q@yahoo.com
سرریز و دریچه به علت داشتن روابط ساده و نسبتاً دقیق از کاربرد وسیعی در کنترل، انحراف و اندازهگیری جریان در پروژههای آبیاری برخوردار میباشند. آب جاری در مسیر کانالها، دارای ذرات رسوب و مواد شناور میباشند. که تجمع رسوبات و مواد شناور پشت سرریز و دریچه سبب تغییر شکل کانال و کاهش دقت اندازهگیری جریان میشود. مدل ترکیبی سرریز- دریچه با داشتن قابلیت عبور همزمان مواد قابل تهنشین شدن از قسمت زیر دریچه و مواد معلق از روی سرریز، از انباشته شدن رسوب و مواد معلق در پشت سیستم سرریز جلوگیری کرده و به افزایش دقت اندازهگیری و عبور جریان کمک زیادی میکند. در پژوهش حاضر اثر تغییر شکل پلان و ارتفاع دریچه بر ضریب دبی ده مدل ترکیبی سرریز کنگرهای- دریچه در قالب مطالعه آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که وجود دریچه و همچنین افزایش ارتفاع بازشدگی آن، موجب افزایش ضریب دبی در مدلهای ترکیبی سرریز کنگرهای- دریچه میشود. از طرفی وجود دریچه در مدلهای ترکیبی سرریز کنگرهای مستطیلی- دریچه در (Ht/P) نسبتهای کم ارتفاع کل آب بالادست به ارتفاع سرریز، تاثیر بیشتری بر افزایش ضریب دبی دارد. در حالیکه در مدلهای ترکیبی سرریز کنگرهای ذوزنقهای- دریچه در همه نسبتهای ارتفاع کل آب بالادست به ارتفاع سرریز تاثیر یکنواختی بر افزایش ضریب دبی خواهد داشت. نتایج نشان داد که افزایش ارتفاع آب بالادست باعث تداخل جتهای آب (جریانهای ریزشی) سیکلهای سرریز کنگرهای و همچنین تداخل جریان آب هنگام عبور از زیر دریچه و جریان ریزشی از روی سرریز میشود، که این امر موجب کاهش ضریب دبی در اعماق زیادتر میشود. از طرفی در اعماق یکسان، سرریز کنگرهای ذوزنقهای دارای تداخل جریان کمتری نسبت به سرریز کنگرهای مستطیلی است که موجب افزایش ضریب دبی در مدلهای ترکیبی سرریز کنگرهای ذوزنقهای- دریچه نسبت به مدلهای ترکیبی سرریز مستطیلی- دریچه میشود.
آزمایشگاهی,ضریب دبی,سرریز- دریچه,کنگرهای,مدل فیزیکی
https://www.waterjournal.ir/article_73819.html
https://www.waterjournal.ir/article_73819_cbff590257830d255c06ce645f22c426.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
به کارگیری الگوریتم کرم شبتاب در بهینهسازی بهرهبرداری از سد درودزن
33
45
FA
محمد جواد
زینلی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشکده آب وخاک، دانشگاه زابل _ فارس
mj.zeynali1@gmail.com
ام البنی
محمدرضاپور
ستادیار گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل
mohammadrezapour@uoz.ac.ir
فرید
فروغی
مربی و عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه
frooghi14@yahoo.com
مسائل بهینهسازی بهرهبرداری از مخازن سدها از جمله مسائل مهم در علوم آب میباشد که تا کنون با انواع روشهای بهینهسازی مورد بررسی قرار گرفته است. استفاده از الگوریتمهای فراابتکاری مانند، الگوریتم کرم شبتاب و مورچگان، یکی از این روشهای بهینهسازی میباشد. در این تحقیق، بهینهسازی بهرهبرداری از مخزن سد درودزن در یک دوره 99 ماهه، با استفاده از الگوریتم کرم شبتاب مورد بررسی قرار گرفته است. در آنالیز حساسیت پارامترهای الگوریتم کرم شبتاب، حساسترین پارامتر α است که به عنوان ضریب جهش شناخته میشود و انتخاب مقدار مناسب برای آن، باعث یافتن راه حل مناسبی به وسیله کرمهای شبتاب میشود و به نحو چشمگیری کارایی الگوریتم کرم شبتاب بالا خواهد برد. برای تعیین میزان کارایی این الگوریتم در مسئله بهینهسازی بهرهبرداری از مخزن سد نتایج آن با نتایج الگوریتمهای سیستم مورچگان پیوسته و سیستم مورچگان ترتیبی مقایسه شده است. نتایج نشان داد الگوریتم FACC با مقدار تابع هدف 196/4 کارایی خوبی را از خود نشان داده و پس از آن الگوریتمهای ACOrCC و ACOrankCC به ترتیب با مقادیر 004/17 و 156/26 عملکرد مناسبی را داشتهاند. همچنین الگوریتم FACC با مقدار 959/0 دارای بالاترین ضریب اعتمادپذیری میباشد. همچنین نتایج نشان داد با در نظر گرفتن قیود زنجیرهای تمامی اجراهای برنامه منجر به جوابهای شدنی گردیده ولی بدون در نظر گرفتن قیود زنجیرهای در مواردی الگوریتم سیستم مورچگان پیوسته قادر به یافتن جواب شدنی نبوده است. لذا اعمال این قیود در بدنه این الگوریتم کارایی آن را به مراتب بالا میبرد.
واژههای کلیدی: الگوریتم کرم شبتاب,بهره برداری بهینه,مورچگان پیوسته,مورچگان ترتیبی
https://www.waterjournal.ir/article_73821.html
https://www.waterjournal.ir/article_73821_fed8e13ec80822000845dd3197c4f102.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
بررسی آزمایشگاهی نقش رسوبات غیرچسبنده و مخلوط رسوبات در جریان بر ضخامت بهینه سد تأخیری پارهسنگی
46
58
FA
نفیسه
خرم شکوه
دانشیار بخش مهندسی آب، دانشگاه شیراز- شیراز،
nafise.khorramshokouh@gmail.com
محمد علی
زمردیان
استادیار، گروه مهندسی آّب، دانشگاه شیراز
mzomorod@shirazu.ac.ir
از دیرباز، سیلاب و روشهای مهار آن جهت حداقلسازی خطرات و کاهش خسارات مالی و جانی وارده به بشر و طبیعت مورد توجه بوده است. سدهای تأخیری پارهسنگی از جمله روشهای سازهای در راستای مهار سیلاب میباشند که با کاهش دبی پیک سیلاب و به تأخیر انداختن زمان آن، خسارات سیل را در پاییندست کمتر میکنند. بهمنظور طراحی رضایتبخش این سدها، لازم است که وضعیت عبور رسوب از بدنه و ضخامت بهینه آن مشخص باشد. ضخامتی از سد تأخیری پارهسنگی که از لحاظ اقتصادی به صرفه بوده و بیشترین مقدار کاهش را در دبی پیک سیلاب و کمترین میزان افزایش را در زمان تداوم آن ایجاد کند، ضخامت بهینه نامیده میشود. بدین منظور، آزمایشاتی بر روی یک محیط متخلخل شبیهسازی شده در آزمایشگاه هیدرولیک رسوب دانشگاه شیراز انجام گرفت. سپس با استفاده از برنامه احتمالی مونت کارلو در تحلیل نتایج آزمایشگاهی، درصد احتمال عبور رسوب از بدنه متخلخل نمونه سد در هر حالت از آزمایش حاصل گردید. بر اساس نتایج، هنگام استفاده از مخلوط رسوبات چسبنده و غیرچسبنده در جریان، ضخامت بهینه سد 7 تا 8 برابر قطر سنگدانههای 2 سانتیمتری به کاررفته در بدنه بدست آمد که در این حالت، قطر متوسط رسوبات غیرچسبنده موجود در مخلوط رسوبات، 6/0 میلیمتر بوده است؛ حالآنکه در زمان استفاده از رسوبات غیرچسبنده با قطر 2/0 میلیمتر در جریان، ضخامت بهینه 7 برابر اندازه سنگدانهها با قطر 5 سانتیمتر در محیط متخلخل گردید.
برنامه احتمالی مونتکارلو,سد تأخیری پارهسنگی,ضخامت بهینه,مخلوط رسوبات چسبنده و غیرچسبنده
https://www.waterjournal.ir/article_73823.html
https://www.waterjournal.ir/article_73823_fdab38a89392ad91a12010755bc7af95.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
تحلیل شدت- مدت- فراوانی خشکسالی و روند تغییر بارش در شیراز
59
74
FA
مهدی
بهرامی
0000-0002-9935-7899
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشگاه فسا، شهر فسا، ایران.
bahrami@fasau.ac.ir
محمد
توکل صدر آبادی
شجوی کارشناسی ارشد عمران آب و سازه هیدرولیکی، دانشکده مهندسی آب، دانشگاه شهید چمران، اهواز،
mohammad.tavakol@outlook.com
عبدالرسول
زارعی
استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه فسا، شهر فسا
ar_zareiee@fasau.ac.ir
خشکسالی یکی از پدیدههای طبیعی است که به بارش کمتر از معمول اطلاق شده و در هر رژیم آب و هوایی امکان رخ دادن آن وجود دارد. در پژوهش حاضر از شاخص بارش استاندارد شده(SPI) در مقیاس زمانی 1، 3 و 12 ماهه به منظور تعیین شدت، مدت و فراوانی خشکسالیهای اخیر در ایستگاه سینوپتیک شیراز استفاده شد و آزمون من کندال دنبالهای به منظور تحلیل روند تغییرات بارش در مقیاسهای سالانه و فصلی در بازه زمانی 1392-1363 بهکار گرفته شد. نتایج بهدست آمده بیانگر افزایش شدت، دوام و فراوانی خشکسالیها و تمایل سالهای نرمال به خشکی میباشد. بزرگترین خشکسالی مربوط به بازه زمانی 1387-1386 با مدت دوام 16 ماه و حداکثر شدت مشاهده شده 57/2- میباشد. از آنجا که روند منفی بارش در مقیاس سالانه و در فصول زمستان و بهار وجود داشته ولی در سطح خطای 5 درصد معنیدار نشدهاند و نیز میانگین بارش دهه اخیر در حدود 100 میلیمتر نسبت به دهههای قبل کاهش داشته است، از میانگینهای متحرک 10 ساله آزمون روندیابی استفاده گردید. نتیجه آنکه بهدلیل اثرپذیری کم میانگینهای متحرک از یک سال تر یا خشک، روند تغییرات با دقت بالایی تعیین گردید و مشخص شد که در بارش زمستانه و سالانه با دقت 99/99 درصد در میانگینهای 10 ساله روند منفی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد شدت روند منفی بارش زمستانه، بیشتر از شدت کاهش بارش سالانه میباشد.
واژههای کلیدی: آزمون من کندال,ایستگاه شیراز دنبالهای,شاخص بارش استاندارد,میانگین متحرک
https://www.waterjournal.ir/article_73825.html
https://www.waterjournal.ir/article_73825_dded4d7d4d936c9ce08fddb3bda6853a.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
تدوین سیاستهای بهرهبرداری بهینه از سامانه مخازن در حوضه آبریز گرگانرود با استفاده از الگوریتم جستجوی گرگ (WSA)
75
90
FA
سعید
اکبر فرد
0000-0003-0965-4329
کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
akbarifard_saeid@yahoo.com
کوروش
قادری
0000-0001-8976-7272
استادیار بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، r
kouroshqaderi@uk.ac.ir
بهرام
بختیاری
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
drba777@yahoo.com
در چند دهه اخیر روشهای تکاملگرا کاربردهای موفقیتآمیز زیادی در مسائل مختلف مهندسی و مدیریتی منابع آب و به ویژه در بهرهبرداری بهینه از مخازن داشتهاند. در این پژوهش از الگوریتم فراابتکاری جستجوی گرگ (WSA[1]) برای یافتن استراتژیهای تخصیص بهینه منابع آب در سیستم دو مخزنه سدهای گلستان و وشمگیر واقع در حوضه آبریز گرگانرود (شمال ایران)، برای یک دوره پنج ساله (از سال آبی 87-86 تا 91-90) استفاده شده است. پس از اطمینان از درستی عملکرد الگوریتم WSA با استفاده از چندین تابع محک استاندارد، مدلی برای تخصیص بهینه سیستم مخازن گلستان و وشمگیر توسعه داده شد. همچنین نتایج حاصل از الگوریتم مورد بررسی با نتایج روش شناخته شده الگوریتم ژنتیک (GA[2]) مقایسه شده است. تابع هدف در مدل مورد استفاده به صورت کمینهسازی کل کمبود در طول دوره آماری تعریف شده است. برای بررسی عملکرد الگوریتمهای مورد بررسی در تخصیص بهینه از سیستم مخازن، از شاخصهای عملکرد قابلیت اعتماد زمانی، حجمی و آسیبپذیری استفاده شده است. الگوریتمهای WSA و GA به ترتیب قادر به تأمین 34/95 و 07/87 درصد از نیازهای پاییندست سد گلستان و همچنین 8/93 و 59/87 درصد از نیازهای سد وشمگیر بودند. قابلیت اعتماد زمانی (9/0= α) برای الگوریتمهای WSA و GA به ترتیب برابر 67/81 و 67/26 درصد برای سد گلستان و 33/83 و 33/38 درصد برای سد وشمگیر بهدست آمده است. نتایج بهدست آمده حاکی از عملکرد بالای الگوریتم WSA در مقایسه با دیگر الگوریتم مورد بررسی در تخصیص بهینه سیستم مخازن میباشد.
<br clear="all" />
الگوریتم جستجوی گرگ,الگوریتم ژنتیک,تخصیص بهینه,حوضه گرگانرود,سد گلستان,سد وشمگیر
https://www.waterjournal.ir/article_73826.html
https://www.waterjournal.ir/article_73826_f7d7de69894429593fd7ac8fe9f64dc5.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
بررسی تاثیر تنش آبی (کم آبیاری) بر عملکرد گیاهان دارویی؛ مطالعه موردی گیاه آویشن
91
104
FA
محسن
بنی اسدی
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان
mbaniasadi61@gmail.com
مهنوش
علیزاده
کارشناس دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری
alizadehma75@gmail.com
، محمد رضا
کدوری
مرتع داری، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان
به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی و دورآبیاری بر روی آویشن این پژوهش در قالب طرح آماری کاملا تصادفی بهصورت اسپلیت پلات در سه تکرار اجرا گردید. تیمار اصلی شامل دور آبیاری در دو سطح پنج و 10 روز و تیمار فرعی شامل مصرف انواع کودهای سبز در پنج سطح شاهد، شبدر، ماشک، یونجه و کود دامی 30 تن در هکتار بود. ویژگیهای مورد مطالعه شامل وزن تر و خشک بوته، وزن تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک برگ و ارتفاع بوته بود. نتایج حاصل از سالهای آزمایش با استفاده از تجزیه مرکب آزمون شد و میانگین صفات با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند. طبق نتایج بدست آمده مشخص گردید تاثیر سال، بر تمامی صفات مورد مطالعه در سطح یک درصد معنیدار گردیده و با افزایش سن گیاه بر وزن تر و خشک در واحد سطح افزوده شد. بیشترین وزن تر و خشک از سال سوم و به ترتیب معادل 48و 101 گرم در متر مربع بدست آمد. تیمار آبیاری بر تمامی صفات اثر بسیار معنیداری داشت. با کاهش دور آبیاری بر وزن خشک و تر افزوده شد. بیشترین وزن تر و خشک به ترتیب معادل 316 و 90 گرم در متر مربع از آبیاری 5 روز مشاهده شد. اثر کود سبز نسبت به شاهد نیز بر تمامی صفات معنیدار گردید. بیشترین وزن تر بوته به ترتیب مربوط به تیمارهای 30 تن کود دامی در هکتار (424 گرم در مترمربع)، شبدر (291 گرم در مترمربع)، یونجه (267 گرم در مترمربع)، ماشک (245 گرم در مترمربع)، شاهد (عدم استفاده از کود دامی) (225 گرم در مترمربع) بدست آمده است. طبق نتایج بدست آمده مشخص گردید بیشترین وزن تر آویشن دنایی از سال سوم و با دور آبیاری 5 روزه و با استفاده از 30 تن کود دامی در هکتار، معادل 581 گرم در مترمربع مشاهده گردید. هرچند بیشترین وزن تر مربوط به تیمار کود دامی 30 تن در هکتار بوده اما استفاده از کودهای سبز نسبت به شاهد باعث افزایش وزن تر گردید.
به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی و دورآبیاری بر روی آویشن این پژوهش در قالب طرح آماری کاملا تصادفی بهصورت اسپلیت پلات در سه تکرار اجرا گردید. تیمار اصلی شامل دور آبیاری در دو سطح پنج و 10 روز و تیمار فرعی شامل مصرف انواع کودهای سبز در پنج سطح شاهد، شبدر، ماشک، یونجه و کود دامی 30 تن در هکتار بود. ویژگیهای مورد مطالعه شامل وزن تر و خشک بوته، وزن تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک برگ و ارتفاع بوته بود. نتایج حاصل از سالهای آزمایش با استفاده از تجزیه مرکب آزمون شد و میانگین صفات با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند. طبق نتایج بدست آمده مشخص گردید تاثیر سال، بر تمامی صفات مورد مطالعه در سطح یک درصد معنیدار گردیده و با افزایش سن گیاه بر وزن تر و خشک در واحد سطح افزوده شد. بیشترین وزن تر و خشک از سال سوم و به ترتیب معادل 48و 101 گرم در متر مربع بدست آمد. تیمار آبیاری بر تمامی صفات اثر بسیار معنیداری داشت. با کاهش دور آبیاری بر وزن خشک و تر افزوده شد. بیشترین وزن تر و خشک به ترتیب معادل 316 و 90 گرم در متر مربع از آبیاری 5 روز مشاهده شد. اثر کود سبز نسبت به شاهد نیز بر تمامی صفات معنیدار گردید. بیشترین وزن تر بوته به ترتیب مربوط به تیمارهای 30 تن کود دامی در هکتار (424 گرم در مترمربع)، شبدر (291 گرم در مترمربع)، یونجه (267 گرم در مترمربع)، ماشک (245 گرم در مترمربع)، شاهد (عدم استفاده از کود دامی) (225 گرم در مترمربع) بدست آمده است. طبق نتایج بدست آمده مشخص گردید بیشترین وزن تر آویشن دنایی از سال سوم و با دور آبیاری 5 روزه و با استفاده از 30 تن کود دامی در هکتار، معادل 581 گرم در مترمربع مشاهده گردید. هرچند بیشترین وزن تر مربوط به تیمار کود دامی 30 تن در هکتار بوده اما استفاده از کودهای سبز نسبت به شاهد باعث افزایش وزن تر گردید.
: آبیاری,آویشن,کود آلی,کود سبز,گیاهان دارویی
https://www.waterjournal.ir/article_73838.html
https://www.waterjournal.ir/article_73838_216cc31bfc25ebeb9324fc87348e769a.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
بررسی خشکسالی آبزیرزمینی با استفاده از شاخصهای SWI و GRIدر آبخوان محدوده مطالعاتی مرودشت خرامه استان فارس
105
118
FA
مریم
احمدی آخورمه
آبخیزداری- استان فارس
ahmadi.maryam2000@yahoo.com
احمد
نوحه گر
گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان
ahmad.nohegar@gmail.com
مهدی
سلیمانی مطلق
دانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، کاشان، ایران_ لرستان، خرمآباد
soleimani.m@lu.ac.ir
مجید
طایی سمیرمی
ژئوهیدرولوژی، دانشکده عمران و مهندسی محیط زیست
majid.taie@uni-kassel.de
خشکسالی آبزیرزمینی زمانی اتفاق میافتدکه در آن آبهای زیرزمینی به عنوان یک منبع مهم تامین آب، تحت تاثیر خشکسالی طولانی مدت قرار میگیرند، در این نوع خشکسالی ابتدا تغذیه، سپس سطح ایستابی و نهایتا میزان تخلیه سیستمهای آبهای زیرزمینی تحت تاثیر خشکسالی کاهش یابد. در این شرایط مدیریت جامع منابع آب بر اساس آگاهی از گسترش زمانی و مکانی این نوع خشکسالی امری ضروری است. در این تحقیق به منظور بررسی مکانی و زمانی دقیق خشکسالی آب زیرزمینی در آبخوان محدوده مطالعاتی مرودشت خرامه، از دو شاخص منبع آب زیرزمینی GRI و سطح آب استاندارد شده<strong> </strong>SWI استفاده شد که ورودی هریک از آنها به ترتیب؛ سطح و عمق آبزیرزمینی است. بدین منظور از دادههای سطح آبزیرزمینی 67 چاه پیزومتری منطقه با طول دورهی آماری 11 ساله (1390-1380) استفاده شد. نقشههای خشکسالی نیز با استفاده از روش IDW در محیط Arc GIS تهیه شد. نتایج هر دو شاخص از نظر زمانی شروع خشکسالی آبزیرزمینی را از سال 1386 نشان دادند که با افزایش مقیاسهای زمانی تداوم، شدت و فراوانی آن نیز افزایش یافت؛ طوریکه شدیدترین خشکسالی در مقیاس زمانی 48 ماهه در شاخص GRI در مهر ماه 1390 با مقادیر 94/1- و در شاخص SWI در شهریور 1390 با مقدار 08/2 رخ داده است. از نظر مکانی نیز شروع وقوع خشکسالی آبزیرزمینی از بخشهای شمالی بوده و با گذشت زمان به بخشهای مرکزی و جنوبی تغییر مکان داده است که همزمان بر شدت آن نیز افزوده شده است. بر این اساس خشکسالی آبزیرزمینی در منطقه رخ داده است که در صورت ادامه این روند، منطقه با بحران جدی کاهش سطح آب زیرزمینی و عواقب ناشی از آن مواجه خواهد شد در این شرایط اعمال مدیریت صحیح منابع آبهای زیرزمینی امری ضروری است.
آبخوان مرودشت خرامه,خشکسالی آب زیرزمینی,شاخص GRI,شاخص SWI
https://www.waterjournal.ir/article_73841.html
https://www.waterjournal.ir/article_73841_253338fbc8ae1c32ba2ab71bc2a5f062.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
شناسایی مناطق همگن از نظر کیفیت آب زیرزمینی با استفاده از تحلیل عاملی و خوشهای؛ مطالعه موردی دشت قیر استان فارس
119
133
FA
حسن
خسروی
استادیار، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
hakhosravi@ut.ac.ir
احسان
مرادی
دانشجوی دکتری، گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
ehsan_moradi13@ut.ac.ir
حمید
دارابی
دانشجوی دکتری، گروه آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران
hamid.darabi2010@gmail.com
به دلیل کمبود بارندگی در مناطق خشک و نیمه خشک و در نتیجه محدود بودن منابع آبهای سطحی در این مناطق، مصرف آب در بخش کشاورزی، صنعت و شرب بشدت به آب زیرزمینی متکی است. لذا مطالعه و ارزیابی کیفیت این منابع بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. از این رو تحقیق حاضر با هدف طبقهبندی کیفیت آب زیرزمینی دشت قیر واقع در استان فارس با استفاده از تکنیکهای آماری شامل تحلیل عاملی (FA) و تحلیل خوشهبندی سلسله مراتبی (HCA) (بر اساس روش چند میانگینی/ میانهای (KCA))، بر روی دادههای کیفی (14پارامتر) در یک دوره 10 ساله (1391-1381) و نرمافزارهای SYSTAT13، SPSS 18 و PcOrd انجام شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد متغیرهای SAR، Cl، Na، PH، SO<sub>4</sub> و HCO<sub>3</sub> به ترتیب با بالاترین بارعاملی مهمترین پارامترها جهت انجام آنالیزهای خوشهای میباشند. به منظور تعیین تعداد خوشههای بهینه از شاخص دیویس- بولدین استفاده شد و با توجه به این شاخص تعداد 5 خوشه جهت طبقهبندی نهایی چاهها تعیین گردید. نتایج نشان داد که روشهای KCA و HCA به منظور انجام طبقهبندی دارای همپوشانی 100% میباشند، باتوجه نتایج طبقهبندی، مقدار پارامترهای مورد مطالعه در آب زیرزمینی از گروه اول به سمت گروه پنجم افزایش مییابد. بطوریکه که چاههایی که در گروه 1 قرار میگیرند از نظر کیفیت مناسبترین آب را دارند.
تحلیل خوشهای,تحلیل عاملی,دشت قیر استان فارس,کیفیت آب زیرزمینی
https://www.waterjournal.ir/article_73846.html
https://www.waterjournal.ir/article_73846_13c27f0ac26c44cb754c0c4c982577a1.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
ارزیابی رهیافت ضریب گیاهی دوگانه مبتنی بر تکنیکهای سنجش از دور در برآورد تفکیکی تبخیر-تعرق
134
149
FA
نوذر
قهرمانی
دانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشگاه تهران
خلیل
قربانی
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منایع طبیعی گرگان
ghorbani.khalil@yahoo.com
محمد
حیدرزاده
دانشگاه تهران _ کرج پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران گروه مهندسی آبیاری و آبادانی
am.heydarzade@gmail.com
تدقیق برآوردهای موجود از تبخیرتعرق یکی از مسائل بنیادی در برنامهریزی آبیاری و مدیریت منابع آب است. در این پژوهش دو روش در برآورد تبخیرتعرق گیاه نیشکر در واحد امیرکبیر اهواز مورد استفاده قرار گرفت. در رهیافت اول دو جزء تبخیراز خاک و تعرق از گیاه به صورت تفکیک شده با استفاده از روابطی مبتنی بر شاخص گیاهی NDVI مستخرج از تصاویرسنجنده MODIS محاسبه شده و سپس جهت محاسبه تبخیرتعرق گیاه، مورد استفاده قرار گرفت. در رهیافت دوم، تبخیرتعرق نیشکر با استفاده از رهیافت منفرد (نشریه فائو 56 ) محاسبه شد. همچنین با استفاده از نرم افزار SimDualK<sub>c</sub> مقادیر ضریب گیاهی برای ماههای دوره رشد بدست آمده و در معادله فائو- پنمن مانتیث استفاده شد. جهت مقایسه مقادیر بدست آمده از 2 رهیافت فوق، با مقادیر گزارش شده تبخیرتعرق لایسیمتری، مورد مقایسه قرار گرفت. همبستگی روشهای رهیافت دوگانه و رهیافت منفرد فائو با روش لایسیمتری به ترتیب، 954/0 و 885/0 بدست آمد. از طرفی خطای استاندارد برای رهیافت منفرد فائو 29/67 و برای رهیافت دوگانه فائو نیز 34/29 میباشد. ضریب همبستگی روشهای رهیافت دوگانه و رهیافت منفرد فائو با روش فائو پنمن مانتیث به ترتیب، 982/0 و 903/0 بدست آمد. از طرفی خطای استاندارد برای رهیافت منفرد فائو 32/51 و برای رهیافت دوگانه فائو نیز 69/10 می باشد. نتایج نشان داد که رهیافت دوگانه فائو مبتنی برسنجش از دور نتایج قابل قبولی در محاسبه تبخیر تعرق گیاه نیشکر بدست میدهد و میتوان از این رهیافت در محاسبه تبخیر تعرق گیاه نیشکر و برنامهریزی آبیاری استفاده کرد.
تبخیرتعرق,رهیافت دوگانه,شاخص NDVI,نیشکر
https://www.waterjournal.ir/article_73848.html
https://www.waterjournal.ir/article_73848_6cac73d5f6d73a51518136988c1e320c.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
کاربرد سنجش از دور در تعیین تغییرات مورفولوژی رودخانه کشفرود
150
165
FA
محبوبه
سربازی
کارشناسی ارشد مدیریت بیابان، دانشگاه تهران، تهران، ایران
mahboobeh_sarbazi@yahoo.com
محبوبه
حاجی بیگلو
آبخیزداری، دانشگاه یزد، یزد، ایران_
hajibigloo_m@yahoo.com
زهرا
گوهری
مدیریت بیابان، دانشگاه یزد، یزد، ایران
ma_gohari@yahoo.com
خصوصیات مورفولوژی رودخانهها به واسطة ویژگی پویای آن، همواره دچار تغییرات هستند و این تغییرات میتواند بر سازههای بنا شده در حاشیة رودخانهها، زمینهای کشاورزی و غیره آثار منفی بگذارد. چمها از شاخصههای مهم تغییرات محیطی به شمار میآیند. تحقیق حاضر بررسی تغییرات درجه میانبری و شکل چمها در رودخانه کشف رود با استفاده از عکسهای هوایی سال 1345، تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست سال 1366، تصویر گوگل ارث سال 1392 میباشد. در این تحقیق پارامترهای مورفولوژیکی 16 چم در بازهای به طول 11 کیلومتر از رودخانه کشف رود برای هر دوره تعیین شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین t جفتی نشان داد که تغییرات در مقدار درجه میان بری در طی سالهای 1345 تا 1392 دارای اختلاف معنیداری در سطح یک درصد است. برای تعیین تأثیر تغییرات برخی از پارامترهای چم بر تغییرات درجه میانبری از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. نتایج مدل نشان داد که در صورت تغییر در درجه میانبری تغییرات دامنه پیچ و خم در کناره نیز به صورت کاهشی است. همچنین نتایج همبستگی اسپیرمن نشان داد که تغییرات در پارامترهای درجه میانبری و حالت شکل چم به شدت به یکدیگر وابسته هستند. به طوری که همبستگی معنیداری بین تغییرات درجه میانبری و شکل چم در سطح معنیداری یک درصد وجود دارد. با افزایش درجه آببندی اشکال چم نیز به صورت U و Ω شکل در میآیند و چم تمایل به بسته شدن پیدا میکند. در چمهایی که کاهش درجه میانبری وجود دارد مانند چمهای شماره 2، 3، 11 و 12 عمدتاً مسیر به صورت مستقیم در آمده و قسمتی از رودخانه به صورت برکههای شاخ گاوی جدا شده است.
پیچانرود,درجه آببندی,رودخانه کشفرود,رگرسیون خطی,مورفولوژی رودخانه
https://www.waterjournal.ir/article_73849.html
https://www.waterjournal.ir/article_73849_a768a31daba504395225ba4cd90d24e9.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
شبیهسازی واکنش گیاه پنبه به تنش خشکی و شوری با استفاده از مدل AquaCrop
166
179
FA
، مجتبی
خوش روش
0000-0001-8635-3322
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری،
khoshravesh_m24@yahoo.com
علی
قدمی فیروزآبادی
0000-0002-4391-887X
استادیار پژوهش، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان
aghadami@gmail.com
پویا
شیرازی
آبیاری و زهکشی، دانشجوی دکتری آبیاری و زهکشی
p.shirazi.a@gmail.com
محمد حسین
نجفی مود
گروه مهندسی آب، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
mhnajafi2020@yahoo.com
<strong>چکیده</strong>
در حال حاضر کشاورزی تکیهگاه مهم امنیت غذایی و حیات اقتصادی در کشور میباشد. در این میان آب بهعنوان مهمترین و محدودترین عامل تولید محصولات کشاورزی از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. مدلهایی که اثرات مقادیر مختلف آب و شوری آب آبیاری بر روی عملکرد محصول را به صورت کمی شبیهسازی میکنند، ابزارهایی مفید در مدیریت آب در سطح مزرعه و بهینهسازی کارایی مصرف آب میباشند. مدل AquaCrop یک ابزار قدرتمند و با ارزش برای بهبود مدیریت آب در مزرعه و محاسبه بهرهوری آب میباشد. در این پژوهش با استفاده از مدل AquaCrop به شبیهسازی درصد پوشش گیاهی، عملکرد، بیوماس و تبخیر و تعرق گیاه پنبه تحت تنشهای مختلف خشکی و شوری آب آبیاری پرداخته شده است. تیمارها شامل سه سطح شوری آب آبیاری و سه سطح عمق آب آبیاری بودند. طرح آزمایشی بهصورت کرت دو بار خرد شده در قالب فاکتوریل و با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که مدل میتواند پارامترهای مختلف را با دقت بالایی (95/0d>) شبیهسازی کند. با کاهش مقدار آب آبیاری و افزایش شوری آب آبیاری، خطای شبیهسازی مدل افزایش یافت ولی نتایج شبیهسازی در محدوده قابل قبولی بود. برای سطوح پایین تنش خشکی و شوری آب آبیاری، خطای زیادی در شبیهسازی وجود نداشت. با توجه به نتایج این پژوهش، میتوان از مدل AquaCrop بهعنوان یک ابزار مناسب جهت بهبود مدیریت آب و شوری استفاده نمود.
بهرهوری آب,بیوماس,پوشش گیاهی,عملکرد,مدل AquaCrop
https://www.waterjournal.ir/article_73850.html
https://www.waterjournal.ir/article_73850_4ecf56fe6e246e731b126c332a30e6c0.pdf
انجمن مهندسی آبیاری و آب ایران
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
6
1
2015
11
22
پیشبینی جریان ورودی به مخزن سد کمال صالح با استفاده از محاسبات نرم
48
61
FA
پیشبینی جریان ورودی به مخازن سدها به منظور انجام برنامهریزی و بهرهبرداری مناسب منابع آب لازم و ضروری است. در این تحقیق عملکرد دو مدل هوشمند شبکههای عصبی مصنوعی و سامانه استنتاج فازی- عصبی تطبیقی مبتنی بر روش دستهبندی تفریقی در پیشبینی جریان ورودی به سد کمال صالح در استان مرکزی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از دادههای جریان و بارش در یک دوره آماری 31 ساله (1390- 1360)استفاده شد و پیشبینی جریان در گامهای زمانی روزانه و ماهانه انجام شد. از مقادیر دبی جریان و بارش در گامهای زمانی قبلی به عنوان الگوهای ورودی مدلها استفاده شد. عملکرد هر دو مدل در پیشبینیهای روزانه و ماهانه جریان بر اساس مقادیر شاخصهای خطای R، RMSE و MAE بسیار مطلوب بود، هرچند عملکرد مدل فازی- عصبی بهتر از مدل شبکههای عصبی بود (کمتر از 3 درصد). استفاده از ضریب فصلی موجب بهبود عملکرد مدلها در پیشبینیهای ماهانه شد. در ادامه، اثرات متغیرهای اقلیمی بزرگ مقیاس شامل شاخص نوسانات آتلانتیک شمالی و شاخص نوسانات جنوبی در پیشبینیهای ماهانه حاصل از الگوی بهینه مدل برتر بخش قبل، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که استفاده از شاخصهای اقلیمی در ترکیب الگوهای ورودی، میتواند موجب بهبود عملکرد مدل در پیشبینیهای جریان ورودی گردد. در این میان شاخص نوسانات جنوبی تاثیر بیشتری بر بهبود پیشبینی دبی جریان ماهانه داشت. به طوریکه، مقدار شاخصهای آماری تحلیل خطای مدل فازی- عصبی شامل R، RMSE و MAE به ترتیب برابر 91/0، 56/3، 73/3 به دست آمدند که نشاندهنده توان افزایش دقت مدل با بهبود شاخصهای خطا به ترتیب به میزان 11، 9 و 11 درصد میباشد.
پیشبینی,دستهبندی تفریقی,شاخصهای اقلیمی,شبکههای عصبی,فازی-عصبی تطبیقی
https://www.waterjournal.ir/article_73860.html
https://www.waterjournal.ir/article_73860_7d750759d2b6520a1afd156cfd3291de.pdf