2024-03-29T02:28:22Z
https://www.waterjournal.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9390
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
بررسی آزمایشگاهی تاثیر پرههای مستغرق درکاهش آبشستگی اطراف تکیهگاه پل
صمد
امامقلی زاده
ابراهیم
نوحانی
فروغ
فرهادی
خلیل
اژدری
پایهها و تکیهگاههای جانبی پل در عرض رودخانه باعث تغییر الگوی جریان آب و در نتیجه موجب ایجاد آبشستگی موضعی در اطراف این سازهها میشوند. این امر یکی از دلیل اصلی شکست پلها میباشد. سازههای مختلفی را میتوان برای تغییر الگوی جریان در اطراف تکیهگاه پل استفاده نمود که از جمله آن استفاده از پرههای مستغرق میباشد. در این تحقیق، به بررسی اثر این سازه در کاهش آبشستگی موضعی اطراف تکیهگاه پل با دماغهی گرد پرداخته شد. آزمایشها در یک فلوم با مقطع مرکب و با استفاده از رسوبات غیرچسبنده با قطر متوسط (50d) 1 میلیمتر انجام شدند. آزمایشها در دو مرحله انجام شد: در مرحله اول بدون حضور پرههای مستغرق (5 آزمایش) و در مرحله دوم با حضور پرههای مستغرق (45 آزمایش). پرهها با طول 10 سانتیمتر و ارتفاع 33/3 سانتیمتر (3L/H=) و با زاویه 20 درجه نسبت به جریان در سه آرایش یک ردیفه، دو ردیفه موازی و دو ردیفه زیگزاکی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان میدهد که خصوصیات هندسی توسعه حفره آبشستگی در دماغه تکیهگاه همانند مطالعات سایر محققین میباشد. همچنین پرههای مستغرق موجب کاهش آبشستگی اطراف تکیهگاه شده و موجب حرکت حفره آبشستگی و دور کردن آن از دماغهی تکیهگاه به سمت مرکز کانال شده است. درنهایت نتایج بدست آمده نشان داد آرایش دو ردیفه موازی که در آن ردیف اول پره با فاصله 5 سانتیمتر (نصف قطر تکیهگاه) و ردیف دوم با فاصله 10 سانتیمتر (برابر با قطر تکیهگاه) از تکیهگاه قرار داده شدند، موجب کاهش 81/87 درصدی حداکثر عمق آبشستگی شدهاند.
واژههای کلیدی: آبشستگی موضعی
رسوب
رودخانه
مقطع مرکب
2017
05
22
1
15
https://www.waterjournal.ir/article_74045_f926ac1764232ed57aa0f54bf65f85e1.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
تحلیل سهبعدی تأثیر تکیهگاه پل متصل به دیواره کانال بر پارامترهای هیدرولیکی جریان با استفاده از Flow-3D
حجت
کرمی
خسرو
حسینی
سعید
فرزین
محمدرضا
نیک پور
سمیه
انجم روز
در تحقیق حاضر، شبیهسازی سهبعدی جریان در یک کانال مستطیلی شامل یک تکیهگاه عمودی، با بهکارگیری مدل Flow-3D، انجام گرفت. جهت صحتسنجی نتایج عددی، از ﻣؤﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﻪﺑﻌﺪی ﺳﺮﻋﺖ ﺟﺮﯾﺎن ﭘﯿﺮاﻣﻮن ﺗﮑﯿﻪﮔﺎه حاصل از یک مطالعه آزمایشگاهی استفاده گردید. پس از مقایسه بین مقادیر اندازهگیری شده و عددی، نشان داده شد که مدل RNG با داشتن ضریب تعیین (963/0 = R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (02/0 RMSE =) و میانگین قدر مطلق خطا (03/0 MAE =) نسبت به دو مدل آشفتگی K-𝜀 و LES از عملکرد بهتری برخوردار بود و مش بهینه نیز بر اساس این مدل تعیین گردید. نتایج نشان داد که توجه به گردابههای بازگشتی و نوسانات سرعت در حوالی تکیهگاه، بهخصوص در پاییندست آن، در طراحی مناسب هندسه و محل جایگیری تکیهگاه ضروری میباشد. ویسکوزیته و انرژی آشفتگی جریان در پاییندست تکیهگاه مستطیلی به بیشینه مقدار رسیده و تأثیر حضور مانع را مشخصتر نمود. بررسیها همچنین نشان داد که در مقطع بعد از تکیهگاه، همزمان با منفی شدن سرعت و کاهش بزرگی آن، ویسکوزیته سیر افزایشی داشت و تا مقدار 67/0 پاسکال ثانیه رسید. مقطع میانی تکیهگاه، کمترین (00245/0 ژول بر کیلوگرم) و مقطع بعد از آن، بیشترین انرژی آشفتگی (برابر با 59/3 ژول بر کیلوگرم) را داراست. تغییرات فشار حول تکیهگاه نیز حاکی از آن بود که فشار بیشینه (برابر با 933 پاسکال) در مقطع قبل از تکیهگاه و فشار کمینه (برابر با 860 پاسکال) در مقطع بعد از تکیهگاه اتفاق میافتد.
واژههای کلیدی: پارامترهای هیدرولیکی جریان
تکیهگاه مستطیلی
مدلهای آشفتگی
Flow-3D
.RNG
2017
05
22
16
31
https://www.waterjournal.ir/article_74049_b9ded92526619feffa58201ba57e9901.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
مقایسه مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و منحنی سنجه رسوب در شبیهسازی میزان رسوب معلق؛ مطالعه موردی حوزه آبخیز شاهرود
صدیقه
محمدی
این پژوهش با هدف مقایسه کارآیی برخی مدلهای شبیهسازی میزان رسوب معلق شامل منحنی سنجه رسوب و شبکه عصبی مصنوعی و ارائه مدل بهینه بر اساس دبی جریان در حوزه آبخیز شاهرود و بر روی ایستگاههای هیدرومتری گلینک، باغکلایه، لوشان و رجائی دشت انجام شد. به منظور شبیهسازی میزان رسوب معلق از مدل منحنی سنجه رسوب یک خطی و مدلهای شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و تابع پایه شعاعی بهره گرفته و سپس ارزیابی این مدلها با استفاده از ضریب NASH و RMSE انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که در کلیه ایستگاههای هیدرومتری مورد بررسی، مدل شبکه عصبی مصنوعی در مقایسه با مدل منحنی سنجه رسوب نتایج بهتری ارائه کرد. به طوری که مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه با تابع تحریک سیگموئید در ایستگاههای گلینک و رجاییدشت به ترتیب با RMSE، 033/1 و 825/0 تن در روز و ضریب NASH، 84/0و 839/0 و این مدل با تابع تحریک تانژانت سیگموئید در ایستگاههای باغکلایه و لوشان به ترتیب با RMSE، 799/0 و 883/0 تن در روز و ضریب NASH، 772/0 و 895/0 کارآیی بهتری در شبیهسازی میزان رسوب معلق دارد. همچنین مقایسه نتایج حاصل از دو مدل شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که شبکههای MLPدر مقایسه با شبکههای RBF از دقت بیشتری در شبیه سازی میزان رسوب معلق برخوردارند و تنها مزیت شبکههای RBF زمان کمتر مورد نیاز برای آموزش است.
واژههای کلیدی: پرسپترون چندلایه
تابع پایه شعاعی
شاهرود
ضریب NASH
منحنی سنجه رسوب
2017
05
22
32
46
https://www.waterjournal.ir/article_74053_550519ddc5654c584cce6a0feb4c6b94.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
بررسی مدیریت کمی و کیفی سیلاب شهری با مدل EPA-SWMM ؛ مطالعه موردی منطقه 22 تهران
جواد
مظفری
محمد
کبارفرد
مخروط افکنهها مکانهایی میباشند که با نفوذپذیری بالا، بیشترین سهم را در تغذیه آبخوانها دارا میباشند. اما با گسترش شهرنشینی و ساخت و ساز بر روی مخروط افکنهها، علاوه بر کاهش نفوذپذیری و کاهش سهم آبخوانها از بارش، سیلابهای متعددی در سطح رخ میدهد. در این پژوهش به بررسی مدیریت کمی و کیفی رواناب شهری در بخشی از منطقه 22 تهران پرداخته شده است. انتخاب بهترین راهکارهای مدیریتی، که یکی از راهکارهای نوین و مؤثر مدیریت کمی و کیفی رواناب شهری است، میباشد. با استفاده از نرم افزار EPA-SWMM دو راهکار جوی- باغچه و سیستم ماند بیولوژیکی یا پشت بام سبز، درکنترل دبی جریان، بارآلودگی و غلظت کل جامدات معلق مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهکار مدیریتی پشتبام سبز با متوسط کاهش 2/18 درصد نسبت به جوی باغچه با متوسط کاهش7/9 درصد، ازعملکرد بهتری در کاهش پیک رواناب اوج خروجی ازحوضه برخورداراست. همچنین راهکار مدیریتی پشتبام سبز بطور متوسط 7/18درصد و جوی باغچه 12درصد غلظت کل جامدات معلق را کاهش دادهاند. لذا راهکار مدیریتی پشت بام سبز به عنوان بهترین راهکارهای مدیریتی برای محدوده مورد مطالعه انتخاب گردید.
واژههای کلیدی: بهترین راهکارهای مدیریتی
پشت بام سبز
جوی باغچه
سیلابشهری
رواناب سطحی
2017
05
22
47
59
https://www.waterjournal.ir/article_74055_82da12d3243b898297db0ff4cbfa74db.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
مطالعه مکانیابی پتانسیل استحصال آب باران در مناطق خشک با استفاده از روش TOPSIS ؛ مطالعه موردی دشت انارک
زهرا
تحویلی
، آرش
ملکیان
حسن
خسروی
شهرام
خلیقی سیگارودی
استحصال آب باران یکی از مهمترین روشهای مدیریت بهرهبرداری از آب برای مقابله با کمآبی میباشد که با توجه به نیاز روزافزون کشور به آب، امری اجتنابناپذیر است. اولین مرحله در راستای مدیریت منابع آب باران، شناخت پتانسیل آب باران است. تحلیل تصمیمگیری چندمعیاره (MCDA) نیز بهعنوان یک ابزار مهم در تصمیمگیریهای مدیریت منابع طبیعی و بهطور ویژه مدیریت منابع آب شناختهشده است. در این پژوهش بهمنظور شناسایی شاخصهای مؤثر در مکانیابی پتانسیل استحصال آب باران از روش تصمیمگیری چندمعیاره استفاده شد. معیارهای موردنظر ازجمله تناسب باهدف، دقت و سهولت دسترسی، میزان پذیرش در جوامع محلی، هزینه و زمان برای تصمیمگیری انتخاب شدند و وزن هریک از معیارها با بهرهگیری از روش آنتروپیشانون به دست آمد. 31شاخص برای تصمیمگیری انتخاب شدند و وزن هریک از آنها با بهرهگیری از روش تاپسیس(TOPSIS) محاسبه و اولویتبندی شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد در میان شاخصهای رتبهبندی شده، شاخصهای نفوذپذیری خاک با وزن 820/0، بافت خاک با وزن 810/0، هدایت الکتریکی خاک با وزن 806/0، عمق خاک با وزن 710/0، کیفیت آب با وزن 650/0، درصد پوشش با وزن 616/0، متوسط بارش سالانه با وزن 615/0 و افت سطح آب زیرزمینی با وزن 517/0 بهعنوان مؤثرترین شاخصها برای استحصال آب باران در اولویت قرار گرفتند.
واژههای کلیدی: استحصال آب باران
آنتروپیشانون
تصمیمگیری چند معیاره TOPSIS
دشت انارک
مکانیابی پتانسیل
2017
05
22
60
74
https://www.waterjournal.ir/article_74057_c10e4f62eaecbd1eedae79445548c77b.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
ارزیابی سیاستهای توسعه و بهبود سامانههای آبیاری تحتفشار و سطحی با استفاده از مدلسازی پویایی سیستم؛ مطالعه موردی حوضه آبریز ارس
حسین
مولوی
عبدالمجید
لیاقت
بیژن
نظری
با توجه به رشد جمعیت و محدودیت بیشتر منابع آب حوضههای مرزی در آینده، برنامهریزی و اقدامات مدیریتی برای مقابله با ایجاد بحران آب از ضروریات مهم میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر سیاستهای توسعه و بهبود سامانههای آبیاری تحتفشار و اصلاح مدیریت سیستمهای آبیاری سطحی بر پایداری کشاورزی و منابع آب حوضه آبریز ارس بود. بدین منظور با استفاده از روش پویایی سیستم، مدل مدیریت یکپارچه منابع آب حوضه آبریز ارس با لحاظ جنبههای اقتصادی و زیستمحیطی تدوین شد و سیاستهای مذکور در قالب چند سناریو مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ارزیابی سیاستهای مذکور نشان داد، توسعه سالانه 4000 هکتار سامانههای آبیاری تحت فشار بدون توجه به بحث بهبود راندمان کاربرد آب در این سیستمها، تنها 5/2 درصد میتواند سبب ارتقای راندمان حوضه ارس تا افق 1420 گردد. تاثیر سناریوهای اصلاح مدیریت آبیاری سطحی بر منابع آب حوضه ارس بیشتر از سناریوهای توسعه آبیاری تحت فشار بود به طوری که اگر بتوان راندمان کاربرد آبیاری سطحی در حوضه ارس را به میزان یک درصد افزایش داد، این امر کارایی معادل توسعه 22 هزار هکتار آبیاری تحتفشار با راندمان کاربرد آب 67 درصد را خواهد داشت. بطورکلی برای جلوگیری از بروز بحران آبی و مدیریت پایدار منابع آب حوضه ارس، بایستی پیشبرد هر دو سیاست مذکور بصورت موازی مد نظر مسئولان امر قرار گیرد. اما در این راه بایستی راهکار اصلی را، ارتقای مدیریت سیستمهای آبیاری سطحی دانست و به توسعه و بهبود سامانههای آبیاری تحتفشار صرفاً به عنوان یک راهکار کمکی نگریست
واژههای کلیدی: بحران آب
راهکارهای مدیریتی
سامانههای آبیاری تحتفشار
کشاورزی پایدار
مدلسازی پویا
منابع آب
2017
05
22
75
92
https://www.waterjournal.ir/article_74059_c04eb628f41592ae9ba2f1c637ebf332.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
امکان سنجی کاهش شوری آب توسط جاذب های زیستی پوسته برنج و صدف
فاطمه
شکریان
کریم
سلیمانی
قربانعلی
نعمت زاده
پوریا
بی پروا
در پژوهش حاضر، ظرفیت جذب ترکیبات زیستی پوسته برنج و پوسته صدف مورد بررسی قرار گرفت. ذرات در 5 اندازه841 ، 400، 177، 125 و 74 میکرومتر، با الکهای استاندارد ASTM دانه بندی شدند. محلولهای آب نمک با غلظتهای در گستره (25، 50، 100، 200،300،500، 750، 1000، 3000، 5000، 7000 و 10000 میلی گرم بر لیتر) تهیه گردیدند. تاثیر پارامترهای اندازه ذرات، مقدار جاذب، زمان تماس و سرعت بهم خوردن محلول بر حذف نمک سدیم کلراید، آزمایش های ایستا در دمای٢٥ درجه سانتیگراد مورد بررسی قرار گرفتند. در این روش محلول سدیم کلراید با مقادیر مشخصی از جاذبها روی دستگاه شیکر با سرعت ثابت rpm 200 و در فواصل زمانی 10، 15، 25، 35، 45، 60 و 120 دقیقه مخلوط شدند. سپس نمونه ها در دستگاه سانتریفیوژ با سرعت rpm 10000 به مدت 10 دقیقه سانتریفیوژ شده و محلول بالایی برای تیتراسیون کلر سنجی مورد استفاده قرار گرفت. تاثیر مقادیر مختلف جاذبها بر میزان جذب نمک نشان میدهند که برای تمامی نمونه ها در مقدار 2 گرم بیشترین جذب صورت گرفته است. با افزایش مقدار جاذب پوسته برنج و پوسته صدف از 5/0 گرم به 2 گرم، درصد جذب به ترتیب از 51 به 58 و 27 به 42 درصد رسید. بررسی اثر اندازه ذرات جاذب بر میزان نمک جذب شده، نشان داد اندازه 74 میکرون بیشترین کارایی را در جذب نمک دارد. پارامتر زمان تماس برای پوسته برنج 25 دقیقه و صدف 15 دقیقه به طور تقریبی ثابت و به تعادل رسیده است. طبق مدل های ایزوترمی، پوسته برنج از مدل لانگمویر و پوسته صدف از مدل فروندلیچ تبعیت می کند.
واژههای کلیدی: آب شور
جاذب های زیستی
ظرفیت جذب
مدل های ایزوترمی
2017
05
22
93
106
https://www.waterjournal.ir/article_74061_7e78ba87fbcffeb9584fb43a1259b219.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
بررسی اثر مدیریت آبیاری در شالیزارهای مجهز به زهکشی زیرزمینی بر ارتفاع بوته، تعداد پنجه و عملکرد دانه برنج
مهدی
صالحی هیکویی
عبداله
درزی نفت چالی
علی
شاهنظری
مهدی
جعفری تلوکلایی
چکیده در این تحقیق، اثر آبیاری و زهکشی متناوب بر عملکرد و روند تغییرات ارتفاع بوته و تعداد پنجه برنج رقم طارم هاشمی در شالیزارهای دارای زهکشی زیرزمینی بررسی شد. آزمایشها در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تیمار زهکشی زیرزمینی و یک تیمار زهکشی سطحی متداول (شاهد) انجام شد. در طول فصل کشت برنج، تیمارهای مختلف در معرض دو دوره زهکشی 10 و 5 روزه (بهترتیب 26 و 43 روز پس از نشاکاری) بهعنوان زهکشی میانفصل و یک دوره زهکشی پایانفصل (64 روز پس از نشاکاری تا زمان برداشت) قرار گرفتند. آبیاری و زهکشی متناوب سبب افزایش تعداد پنجه و کاهش ارتفاع بوته در تیمارهای زهکشی زیرزمینی در مقایسه با تیمار شاهد بهترتیب به تعداد 2 تا 3 پنجه و 1 تا 6 سانتیمتر شد. عملکرد دانه و شاخص برداشت در تیمارهای زهکشی زیرزمینی بهترتیب 38-10 و 40-21 درصد بیشتر از مقدار متناظر در تیمار شاهد بودند. براساس نتایج، آبیاری و زهکشی متناوب سبب افزایش تولید برنج در شالیزارهای مجهز به زهکش زیرزمینی میشود.
واژههای کلیدی: شاخص برداشت
شالیزار
زهکشی میان فصل
مدیریت آب
2017
05
22
107
119
https://www.waterjournal.ir/article_74063_2e630757cb67a5c779d45153c38f33cf.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
تعیین تبخیر- تعرق و ضریب گیاهی زیتون در مراحل مختلف رشد با استفاده ازتکنیک دورسنجی و بیلان رطوبتی در طارم زنجان
حسین
جعفری
پیمان
افراسیابی
معصومه
دلبری
مهدی
طاهری
در گیاهان باغی تعیین تبخیر- تعرق به دلیل مشکلات موجود در اندازهگیری مستقیم مثل نصب لایسمتر یا ادوات دقیق و طول دوره رشد درخت، اغلب به طور غیرمستقیم و بر اساس دادههای هواشناسی انجام میشود. با توجه به تغییرات مکانی پارامترهای هواشناسی و بعضا توزیع نامناسب ایستگاههای هواشناسی برآورد تبخیر- تعرق با دقت کافی امکانپذیر نمیباشد. بنابراین استفاده از روشهایی از جمله روشهای مبتنی بر سنجش از دور که این تغییرات را در نظر میگیرند مطلوبتر است. در این تحقیق نسبت به اندازهگیری و تعیین تبخیر- تعرق درخت زیتون با روشهای مستقیم و غیرمستقیم برای منطقه طارم زنجان در مراحل مختلف فنولوژیک در دو فصل زراعی 1393 و 1394 اقدام گردید. در روش مستقیم از روش اندازهگیری اجزائ بیلان رطوبتی و در روش غیر مستقیم با کمک گرفتن از تصاویر ماهوارهای لندست 8، تبخیر- تعرق واقعی درختان با الگوریتم سبال تعیین گردید. سپس ضریب گیاهی بر اساس تبخیر- تعرق به دست آمده از دو روش و تعیین تبخیر- تعرق طح مرجع بر مبنای داده-های هواشناسی روز دریافت تصویر، تعیین و نتایج به دست آمده مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. نشان داد که میزان تبخیر- تعرق و ضریب گیاهی به دست آمده در روش دورسنجی در مراحل مختلف رشد زیتون تطابق مناسبی با دادههای بیلان رطوبتی داشت به طوری که ضریب همبستگی در تبخیر- تعرق برای سال اول و دوم به ترتیب 73/0 و 87/0 و در مجموع دو سال 82/0و برای ضریب گیاهی این ضریب به ترتیب 95/0 و 62/0 و در مجموع دو سال 86/0بود و این نتایج حاکی از آن است که روش دورسنجی با مزایایی که دارد میتواند در برآورد تبخیر و تعرق زیتون به کار برده شود.
واژههای کلیدی: الگوریتم سبال
دورسنجی
زیتون
کارایی مصرف آب و نیاز آبی
2017
05
22
120
134
https://www.waterjournal.ir/article_74067_36547abeeafa5df9c4e4717467fbb463.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
پیش بینی تبخیر- تعرق پتانسیل ماهانه با استفاده از مدلهای ماشین بردار پشتیبان، برنامهریزی ژنتیک و سیستم استنتاج عصبی – فازی
ام البنی
محمدرضاپور
چکیده
علیرغم اهمیت تبخیر-تعرق در برنامهریزی و مدیریت منابع آبی، وابستگی آن به مولفههای اقلیمی از یکسو و تاثیرپذیری این مولفهها از یکدیگر از سویی دیگر تخمین تبخیر-تعرق را دشوار ساخته است. به همین منظور، در این پژوهش، به بررسی امکان پیشبینی این مولفهی مهم در استان سیستان و بلوچستان با استفاده از مدلهای فراابتکاری از قبیل سیستم استنتاج عصبی – فازی، برنامه ریزی بیان ژن و ماشین بردار پشتیبان پرداخته شد. در این راستا، ابتدا بر اساس رابطهی فائو پنمن-مانتیث، میزان تبخیر-تعرق پتانسیل ماهانه در چهار ایستگاه سینوپتیک زاهدان، زابل، ایرانشهر و چابهار با استفاده از دادههای هواشناسی ماهانه برای یک دوره 30 ساله محاسبه گردید که این مقادیر به عنوان مرجع برای مقایسه نتایج مدلهای مورد مطالعه در تحقیق استفاده گردید. در این تحقیق با توجه به تعداد پارامترهای در نظر گرفته شده برای مدلسازی از 5 الگو استفاده شده است . الگوی 1 شامل ورودی های متوسط دمای هوا، ساعات آفتابی و رطوبت نسبی در یک ماه مشخص، الگوی 2 شامل متوسط دمای هوا، رطوبت نسبی و سرعت باد در همان ماه، الگوی 3 شامل متوسط دمای هوا، رطوبت نسبی و سرعت باد در همان ماه، الگوی 4 شامل متوسط دمای هوا، رطوبت نسبی، سرعت باد و ساعات آفتابی در همان ماه و الگوی 5 شامل متوسط دمای هوا، رطوبت نسبی، سرعت باد و ساعات آفتابی در همان ماه و یک ماه قبل میباشد. مقایسهی نتایج در مدلهای مختلف بر اساس آمارههای ضریب تبیین و جذر میانگین مربعات خطا صورت گرفت. با توجه به نتایج مشاهده میشود در مدل نروفازی در ایستگاه زاهدان الگوی 2، در ایستگاه زابل و چابهار الگوی 3 و در ایستگاه ایرانشهر الگوی 5 با مقادیر ضریب تبیین به ترتیب 945/0، 982/0، 26/0 و 443/0 از دقت بیشتری برخوردار هستند. همچنین بررسی نتایج در مدل برنامه ریزی بیان ژن نشاندهنده این است که در بخش آزمون الگوی 4 از بقیه الگوها با ضریب تبیین 974/0، 9811/0، 982/0 و 815/0 در ایستگاه های زاهدان، زابل، ایرانشهر و چابهار دارای دقت بالاتری میباشد. در مدل ماشین بردار پشتیبان نیز با توجه به مقادیر ضریب تبیین ایستگاههای زاهدان، زابل، ایرانشهر و چابهار با مقادیر 997/0، 998/0، 998/0 و 979/0 در بخش آزمون در همه ایستگاهها الگوی 5 از دقت بهتری برخوردار می باشد. مقایسه بین 3 مدل در این تحقیق نیز نشان داد که در همه ایستگاهها مدل ماشین بردار پشتیبان در مرتبه اول و سپس مدل برنامه ریزی بیان ژن و در آخر مدل نروفازی برای تخمین مقادیر تبخیر-تعرق پتانسیل ماهانه قرار دارند
واژههای کلیدی: پارامترهای اقلیمی
مدل سازی
روش پنمن – مانتیث
سیستان و بلوچستان
2017
05
22
135
150
https://www.waterjournal.ir/article_74070_ab6dfd07f14cd7d5e269582e079bc933.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
ارزیابی روشهای زمینآمار در پهنهبندی شدت خشکسالی استان آذربایجان غربی
عارف
صابری
سمیه
سلطانی گردفرامرزی
چکیده
خشکسالی بعنوان یک حادثه پیچیده که از وقوع یک یا چند دوره خشک بوجود میآید، اثرات زیانبار اقتصادی، اجتماعی و محیطی زیادی را در یک بازه کوتاه مدت بجا میگذارد. بررسی تغییرات مکانی خشکسالی با استفاده از شاخصهای مناسب میتواند به مدیریت صحیح خشکسالی در کشور کمک کند. در این پژوهش با استفاده از دادههای شدت خشکسالی حاصل شده از شاخصهای کوتاه مدت سه ماهه SPI، ZSI و PNI نقشه پهنهبندی شدت خشکسالی با روشهای زمینآمار در محیط نرم افزار GIS برای استان آذربایجان غربی بدست آمد. نتایج نشان داد که از روشهای درونیابی زمینآماری و قطعی، روش عکس فاصله وزنی با توان دو برای شاخص ZSI و SPI دارای کمترین مقدار خطاهای RMSE، MAPE و MBE نسبت به سایر روشهای پهنهبندی میباشد. کمترین مقدار برآورد RMSE برای هریک از شاخصها به ترتیب برابر با 22/0، 3/0 و 36/0 محاسبه شد. نقشههای پهنهبندی نشان داد که در جنوب و جنوب غرب استان بدلیل متمرکز شدن جنگلها و بارش مناسب در این مناطق، خشکسالیکمتری وجود دارد در حالیکه در مناطق شمال و شمال شرق استان مقدار خشکسالی بیشتر از سایر مناطق است. بر اساس شاخصSPI ، 12/48 % از کل استان دارای خشکسالی شدید و 25/32 % دارای شرایط خشکسالی نرمال است.
واژههای کلیدی: پهنه بندی
روش عکس فاصله وزن
زمین آمار
شاخص
خشکسالی
2017
05
22
151
165
https://www.waterjournal.ir/article_74074_6ab270610dea8115eed13ffa68e07407.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
توسعه مدل پیشبینی وقوع خشکسالی؛ مطالعه موردی شهرستان آبیک استان قزوین
فاطمه
مقصود
ام البنین
بذرافشان
بهرهبرداری بهینه از سیستمهای منابع آب درکشور، مستلزم ارتقاء دقت پیشبینی و برآورد زمان وقوع خشکسالی است. یکی از مهمترین مسائل در پایش و پیشبینی خشکسالی انتخاب شاخص متناسب با منطقه است. در این تحقیق ضمن محاسبه دو شاخص SPI و CZI در دو مقیاس زمانی کوتاهمدت و میانمدت با استفاده از مقادیر بارندگی دو ایستگاه بارانسجی با طول دوره آماری 43 ساله (1351-1394) در شهرستان آبیک، اقدام به پیشبینی خشکسالی با استفاده از شبکه عصبی چندگامه مستقیم در شش ماه بعد گردید. جهت بررسی میزان توافق طبقات کیفی بین مقادیر پیشبینی شده با مقادیر مشاهده شده از آماره کاپا- کوهن استفاده گردید. نتایج حاصل از استفادهی این شبکه، نشان از کارایی قابل قبول آن در پیشبینی چند ماه بعد خشکسالی هواشناسی داشت. همچنین آماره کاپا-کوهن نشان داد، با افزایش گام پیشبینی از میزان تشابه بین مقادیر پیشبینی و مشاهدهای در طبقات کیفی خشکسالی در دو شاخص مذکور کاسته شده و با افزایش مقیاس زمانی از 3 به 9 ماهه، میزان تشابه افزایش مییابد. نتایج حاصل از پیشبینی نشان داد که ایستگاه زیاران بواسطه قرارگیری در مرکزثقل حوزه، کارایی مناسبی دارد، لذا انتخاب مناسب ایستگاه در مباحث مربوط به پیشبینی کمک شایانی به بهبود عملکرد مدلها مینماید. در نهایت نتایج این تحقیق میتواند در پیشبینی زمان وقوع خشکسالی حداقل برای 6 ماه آینده مفید بوده و کمک شایانی به مدیران در بخش برنامهریزی کلان آب و منابع آبی در کشور نماید.
منابع آبی در کشور نماید. واژههای کلیدی: پیشبینی
خشکسالی
آماره کاپا
CZI
SPI
2017
05
22
166
174
https://www.waterjournal.ir/article_74076_06289376da2845faac135349e6064917.pdf
نشریه علمی پژوهشی مهندسی آبیاری و آب ایران
2251-7359
2251-7359
1396
7
3
کنترل پرش هیدرولیکی در حوضچههای آرامش با دیواره روزنهدار
حوضچه آرامش از جمله رایجترین سازه هیدرولیکی در استهلاک انرژی در پاییندست سرریزها میباشد. طراحی صحیح حوضچه آرامش میتواند باعث استهلاک 60 تا 70 درصد انرژی در داخل حوضچه شود. هدف از انجام این تحقیق، بررسی عملکرد دیواره روزنهدار در پاییندست حوضچه آرامش و چگونگی تأثیر آن بر مشخصات پرش هیدرولیکی میباشد. به همین منظور دیوارههایی با ارتفاع مختلف و در چهار نسبت بازشدگی 12، 25، 50 و 75 درصد در سه عمق پایاب مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج آزمایشها نشان داد که دیواره روزنه دار تأثیر بسزایی در استهلاک انرژی، کاهش طول حوضچه آرامش و همچنین کاهش وابستگی موقعیت پرش به عمق پایاب دارد. بر اساس مشاهدات آزمایشگاهی، در یک عدد فرود ثابت، کاهش عمق پایاب موجب حرکت پنجه پرش به سمت پاییندست میشود. در این حالت، برای کنترل پرش هیدرولیکی و جلوگیری از جاروب شدن پرش، فاصله قرارگیری دیواره روزنهدار از ابتدای پرش کاهش یافته است. همچنین مشاهدات نشان میدهد که با افزایش عدد فرود یا کاهش عمق پایاب، ارتفاع دیواره روزنهدار افزایش مییابد. به عبارت دیگر، هنگامیکه مقدار عمق نسبی پایاب از 1 به 8/0 کاهش داده میشود ارتفاع نسبی دیوارههای روزنهدار، به طور میانگین حدود 30 درصد افزایش مییابد. بعلاوه نتایج نشان داد که دیوارههای با سطح بازشدگی50 درصد نسبت به سایر دیوارههای روزنهدار عملکرد مناسبتری از نظر استهلاک انرژی و کاهش طول پرش هیدرولیکی دارد. مقایسه انجام شده بین عملکرد دیوارههای روزنهدار و پرش هیدرولیکی آزاد نشان داد که دیواره روزنهدار با سطح بازشدگی 50 درصد، موجب استهلاک 60 تا 90 درصد انرژی در محدوده عدد فرود 5/4-12 میشود. همچنین، در عمق پایاب نسبی برابر 1، با افزایش عدد فرود در محدوده مورد نظر، طول حوضچه آرامش در این دیواره حدود 19 درصد افزایش مییابد.
ارتفاع دیواره
افت انرژی
طول حوضچه آرامش
عمق پایاب
موقعیت دیواره
2017
05
22
26
36
https://www.waterjournal.ir/article_74150_bc6e072f2c4b11685def0baa51235995.pdf